shahabestan

ما بر سر آن عهد که بستیم نشستیم

shahabestan

ما بر سر آن عهد که بستیم نشستیم

shahabestan
طبقه بندی موضوعی

شعر شهاب

دراین خرابه فتاده اگر چه بیمارم

ولی به رسم محبت کمی غزل دارم

نه کار خمّ می و نی شراب می دانم

به حرمتِ قدمی مویِ ناب می کارم

نگو نگار نگاهش چرا زما دور است

خرابه و خم خالی خودم خبر دارم

تنم پر از ترنم اشک است می دانی

من از کنایه زدن های شهر بیزارم

سخن به شأن عزیزان نگفته ام امّا

امید دست نوازش ز مهرشان دارم

به خویش وعده نمودم دلش به دست آرم

خدا کند که نیفتد گره در این کارم

به حرمت شب قدرت خدا اثر بگذار

خودت بر این دل پر سوز و، ساز اشعارم

شروع حرکت شعر شهاب امشب شد

شبی که من، ز رحمت غفّار سرشارم

 

.

     
  • سید جواد سادات شهابی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی