shahabestan

ما بر سر آن عهد که بستیم نشستیم

shahabestan

ما بر سر آن عهد که بستیم نشستیم

shahabestan
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در فروردين ۱۴۰۲ ثبت شده است

شعر شهاب

دراین خرابه فتاده اگر چه بیمارم

ولی به رسم محبت کمی غزل دارم

نه کار خمّ می و نی شراب می دانم

به حرمتِ قدمی مویِ ناب می کارم

نگو نگار نگاهش چرا زما دور است

خرابه و خم خالی خودم خبر دارم

تنم پر از ترنم اشک است می دانی

من از کنایه زدن های شهر بیزارم

سخن به شأن عزیزان نگفته ام امّا

امید دست نوازش ز مهرشان دارم

به خویش وعده نمودم دلش به دست آرم

خدا کند که نیفتد گره در این کارم

به حرمت شب قدرت خدا اثر بگذار

خودت بر این دل پر سوز و، ساز اشعارم

شروع حرکت شعر شهاب امشب شد

شبی که من، ز رحمت غفّار سرشارم

 

.